حماسه ی دلیر مردان آمل

بایگانی

1

شهید سقا علیزاده در سال ۱۳۴۷ در آمل دیده به جهان گشود.پس از طی دوران طفولیت در سن ۷ سالگی جهت کسب علم و دانش مشغول تحصیل شد و در حین تحصیل در کارهای دیگر از قبیل فعالیت در کتابخانه بسیج محله انجام وظیفه میکرد .

همیشه به مادرش می گفت مادرم کی می شود سن من به شانزده برسد ، مادرش می گفت پسرم چقدر در بزرگ شدن عجله داری ، می گفت برای اینکه زودتر به جبهه بروم.

1

هنگامی که در ۶ بهمن سال ۶۰ گروهک های از خدا بی خبر به شهر شهید پرور آمل حمله کردند گفت مادر می خواهم بروم سنگر درست کنم . مادرش گفت : تو را شهید می کنند و من جز تو کسی را ندارم . گفت : مادر جان آرزوی من این است که به شهادت برسم . اگر به شهادت رسیدم برای من گریه نکنید ، چون من راهم را انتخاب کرده ام .

بدین ترتیب با مادرش خداحافظی کرد و به خیابان رفت و مشغول درست کردن سنگر شد . تا ساعت ۱۱ صبح مشغول درست کردن سنگر بود تا برادران نظامی به کمک مردم حزب الله خصم زبون را از پای در آوردند.

بعد از ساعت ۱۱ صبح تیری به پهلویش اصابت کرد و سرانجام به آرزویش رسید و شربت شهادت نوشید .

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی