یکی از مناطقی که کانون نا آرامی ها و تجاوز منافقین از خدا بی خبر شده بود، شهر عزیزمان آمل بود. در آن زمان بعضی از انقلابیون که اغلب کسبه و کارگر بودند، هدف ترور قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. منافقین کور دل از اواخر سال 1358 ه.ش جنگل های زیبای آمل را محلی برای اقدامات خرابکارانه و مبارزۀ مسلحانه علیه نه تنها شهر آمل، بلکه کل کشور در نظر گرفتند. جادۀ هراز که یکی از مهمترین راه های مواصلاتی تهران و شمال کشور محسوب می شد، نا آرام گشت. اتحادیه کمونیستهاى ایران که متشکل از مارکسیست- لنینیستهاى چپ بودند با ارزیابى موقعیتهاى جغرافیایى، جنگلهاى آمل را مناسب براى عملیات چریکى تشخیص دادند و در آنجا استقرار یافتند.
منافقین سنگ دل با جذب افراد فریب خورده و تجمع در جنگل ها
در بهمن ماه سال 1360 به خیال خام خود زمینه را برای حمله به شهر آمل و تصرف آن
آماده دیده بودند و بنابراین با یک گروه کمتر از صد نفری برای حملۀ به شهر در
صبحگاه ششم بهمن ماه برنامه ریزی نمودند.
هدف از حمله
هدف از این حمله تصرف شهر آمل به عنوان یکی از شهر های
استراتژیک شمالی بود. با تصرف این شهر کنترل یکی از راه های مواصلاتی مهم تهران به
شمال کشور قطع می شد و تحت کنترل منافقین قرار می گرفت. با توجه به دشت های وسیع و
جنگل های فراوان، امکان برنامه ریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز وجود داشت.
تصور واهى اتحادیه بر این بود که به خاطر وضعیت اجتماعى
منطقه آمل و بافت دهقانى جمعیّتِ اطراف آن، در صورت حمله به شهر، مقاومت پراکنده
نیروهاى انقلاب بسرعت سرکوب مىشود.
به خیال باطل منافقین، با تصرف شهر آمل و تشکیل یک حکومت
خود خوانده در آن، حمایت های مستکبرین جهان نیز کسب می شد و نکتۀ دیگر اینکه با
تحلیل های نادرستی که کرده بودند، فکر می کردند، با تصرف مراکز حیاتی شهر، همۀ
مردم به آن ها پیوسته و از آن ها حمایت خواهند کرد.
و در مراحل بعدی پس از قطع خطوط ارتباطى و تقویت نیروهاى
مخالف داخل شهر، دیگر مناطق مازندران به تصرف نیروهاى اتحادیه درآمده و پس از آن
آحاد مردم در یک زنجیره متشکل در سراسر ایران بپا مىخیزند و رژیم جمهورى اسلامى
را ساقط مىکنند .
و اما روز ششم:
بالاخره صبح روز ششم بهمن ماه، یک روز سرد
زمستانی فرا رسید. طبق برنامه ریزی صورت گرفته، منافقین ابتدا به مراکز حساس نظامی
و تصمیم گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی ( نیروی انتظامی فعلی)، ژاندارمری،
فرمانداری، بخشداری و بنیاد شهید حمله کردند و این مراکز را تا روشن شدن صبح و آغاز
بکار ادارات به تصرف خود در آوردند. بعضی از مناطق مهم شهر مثل دوازده پله، پلیس
راه و سبزه میدان نیز در کنترل آن ها در آمد.
اما این یک روی سکه بود.
از همان ابتدای صبح وقتی ملت شجاع و انقلابی آمل و
روستاهای اطراف از قضیه مطلع شدند، از خانه ها بیرون آمدند و نبرد مسلحانه و غییر
مسلحانۀ خود را با یاغیان و گرگ صفتان منافق شروع کردند.
و با ساخت سنگرهای بیشمار، شهر آمل را برای همیشه به نام
شهر«هزارسنگر»در قاموس انقلاب اسلامی ایران ثبت کردند.
میدان هزار سنگر آمل که در خیابان امام رضا (ع) به طرف
بابل قرار دارد، در همان سال ها به همین دلیل نام گزاری شد.
همۀ شهر حالت تعطیلی و وضعیت نظامی به خود گرفته بود. این
نامردمان به هرکسی که در شهر می دیدند، تیراندازی می کردند. درگیری میان نیروهای
مردمی و منافقین در دم دمای ظهر به اوج خود رسید و تعداد زیادی از نیروها به شهادت
رسیدند.
خیلی از زن ها نیز در کنار مردان در این حماسه نقش آفرینی
کردند و یک شهید نیز تقدیم نمودند.
سهم روستائیان پاک دل در این میان سرنوشت ساز بود.
درگیری تا غروب همان روز ادامه داشت و نیروهای مردمی یکی
پس از دیگری مراکز حساس شهر را که به تصرف منافقین درآمده بود، پس گرفتند و شهر در
کنترل کامل ملت قرار گرفت.