شهید سید حسین ملک شاهدخت به سال ۱۳۳۷ در روستای تسکابن از حومه آمل در خانواده ای فقیر و مذهبی چشم به جهان گشود . وی از زمانی که خود را شناخت ، در فقر بود ، مثل بقیه روستازادگان هم به تحصیل مشغول بود و هم به کار .
دوران ابتدایی را در روستا به پایان رساند و سرانجام برای ادامه تحصیل در سطح دبیرستان وارد شهر شده و موفق به گرفتن دیپلم گردید .
در این مدت با یکی از برادران، کار برق کشی و لوله کشی را شروع کردند . کم کم جوانه های انقلاب اسلامی هویدا شد و او با پاسداری از شهرش برای پیروزی انقلاب اسلامی کوشش نمود . بعد از پیروزی انقلاب وارد سپاه شد و پس از دوران آموزشی به همراه عده ای دیگر از برادران پاسدار به سیستان و بلوچستان جهت سرکوبی ضد انقلابیون رفت. پس از ۳ ماه نبرد با ضد انقلابیون با پایان گرفتن ماموریت به آمل بازگشت او پس از مدتی کوتاه دوباره عازم جنگ با بعثی های مزدور شد و در عملیات محمد رسول الله فرماندهی واحد خودش در جبهه نوسود را به عهده داشت . ۳ ماه در این جبهه مشغول جنگیدن بود و پس از پایان ماموریت به آمل بازگشت .
از نظر اخلاقی خلوص و پاکی و صداقت رفتار او باعث شد که دوستان زیادی پیدا کند . بعد از بازگشت از جبهه در سومین روز اقامتش در ساعت ۱۲:۳۰ شب سه شنبه ۶ بهمن مشغول مبارزه با دشمن بود که چند تیر به او اصابت نمود .این شهید بزرگوار با همان بدن سوراخ شده حدود ۱۵ متر سینه خیز رفت و آنگاه به شهادت رسید .
وصیت نامه پاسدار شهید سید حسن ملک شاهدخت
انما التوبه علی الله للذین یعلمون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما
محققا خدا توبه کسانی را می پذیرد که کار ناشایسته را از روی نادانی مرتکب شوند پس از آنکه زشتی آن کار را دانستند به زودی توبه کنند . پس خدا آنها را می بخشد و خدا به امور عالم دانا و به مصالح مردم آگاه هست .
توبه نشانه راه است و سالار بار و کلید گنج شفیع وصال و میانجی بزرگ ، شرط قبول و سر همه شادی ها .
بار خدایا گناه زیاد کرده ام ولی پشیمانم و روی به درگاه تو می آورم ای آمرزنده مهربان ، سپاس تو را می کنم که ما را به توبه و بازداشت راهنمایی نمودی و سپاس تو را که خویشتن را به ما شناساندی و شکر و سپاس خود را به ما الهام نمودی . درهای علم به ربوبیت و بزرگیت را بر ما گشودی و بر ما پیامبرانی فرستادی و از عدول و کجروی و شکست درونی در امر خود ، دورمان ساختی . پس خدا ببخش ما را ، بعد از اینکه توبه کردیم و از کارهای گذشته پشیمانیم . بار پروردگارا ، بر آنچه که به فراموشی و خطا کرده ایم ، مواخذه مکن . بار پروردگارا ، تکلیف گران و طاقت فرسا ، چنانکه بر پیشینیان نهادی بر ما مگذار .
بار پروردگارا ، بار تکلیفی فوق طاقت ما را به دوش منه و بیامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما ، تنها سلطان ما و یار و یاور ما توئی . ما را بر مغلوب کردن قدم کافران یاری فرما .
پس اینک خدای من ، این منم به درگاه گرامی تو همچون فرمانبردار خوار ایستاده و از تو درخواست می نمایم که مرا ببخشی تا مورد رحمت خود قرار ندادی از این دنیا مبر . پناه می برم به سوی تو از بزرگترین تاسف و افسوس و بزرگترین معصیت و اندوه . پروردگارا ما به کتابی که فرستادی ایمان آورده و از رسول تو پیروی کرده ایم ، نام را ار در صحیفه اهل یقین ثبت فرما . الذین آمنو ... آنان که ایمان آورده اند و از وطن خود هجرت گزیدند و در راه خدا با مالها و جانهایشان جهاد کرده اند ، آنها را نزد خدا مقام بلندی است . آنان رستگاران و سعادتمندان دو عالمند . پس خدایا اینکه که ما دوری از گناه کرده ایم و به روسل تو و کتابی که فرستاده ای ایمان آورده و در راه تو هجرت کرده ایم و از دوستان و آشنایان خود ، دوری گزیده ایم و در راه تو جهاد می کنیم ، ما را ببخش . خداوندا ، اعتراف دارم که جز خودداری از مصیبت تو فرمان نبرده ام و در همه احوال بی احسان از تو نبوده ام .
خدایا دلم در حجاب است و نفسم عیبناک و عقلم معیوب است و هوای نفسم غالب ، طاعتم اندک و معصیتم بسیار و زبانم اقرار به گناههان زیاد . پس چاره ام چیست ای ستار العیوب و ای دانای عیبها و ای برطرف کننده اندوهها بیامرز همه گناهان مرا ، به حرمت محمد و آل محمد ( ص ) و به مقام پیامبری که بر وحی و پیغام تو رستگار بود و در راه تو تن خویش را آماج آزار ساخت . در میان آن مردم نادان و جاهل شکنجه های بسیاری را تحمل کرده بود . بسیار آمرزنده ای ای غفار در این روز موعود که یاران و برادران پروانه وار به سوی تو پر می کشند ، این بنده درگاهت را که در پیشگاه اعظم تو ذره ای نیستم ، به سوی خود بگیر و تا موقعی که زنده هستم ، در این مسئولیت سنگینی که به عهده من گذاشتی مرا ثابت قدم بدار . در آن موقع عقلم و فکرم و دلم را جایگاهی جز تو و جهاد قرار نده و کاملا به من به بخش بریدن از وابستگی پدر – مادر – برادر – رفیق – دوست تا بتوانم کاملا راهنمائی باشم برای دیگران . همانطور که گفتی یا ایها الذین آمنوا ان تنصرالله ینصرکم .... ای اهل ایمان اگر خدایا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می کند و ( در جنگل ها فاتح سازد و بر حوادث ثابت قرم گرداند ) و من هم به یاری تو و پیامبر تو و امامان تو و خمینی تو برخواسته ام من چه جوابی دارم که تو گفتی ، چیست شما را که جنگ نمی کنید و در راه خدا برای بیچارگان از مردان و زنان و کودکان .
آنجایی که می گویی اگر شما از عهده این کار بر نمی آئید ما انسانهای دیگری بیاوریم انشاءالله که خداوند همه ما را اجر عظیمی بدهد ... و ما پیمانی که با خدا بستیم پیکانی است بس محکم و تا آخر باید بایستیم و هیچ عهد خود را تغییر ندهیم . پس دیگر جائی برای زنده ماندن نیست و باید سبکبال به سوی پروردگار در حرکت باشیم ( خدایا تو مرا بپذیر ) و شاید نظر لطف و کرامت نصیب ما بشود و دیگر سخن از وحدت است . وحدت تمام طرفداران اسلام از کوچک گرفته تا بزرگ . لازم است تا بتوانیم یک جامعه نمونه باشیم از برای بشریت و دیگر برای مراسم من اصلا خرج نکنید و تشریفاتی نباشد مگر شهدای کربلا و دیگر شهدای گمنام ما با تشریفات از این دنیا رفته اند ... اصلا برای من ناراحتی نکنند و به پدر و مادر و خواهران و عمه و خاله من بگوئید که اصلا گریه و زاری نکنند و این شهادت مرا عروسیم حساب کنید که عروسی بالاتر از شهادت نیست .
والسلام علی من تبع الهدی – سرباز اسلام سید حسین ملک شاهدخت