خامِه شِعر بَوِم از شهر شهیدون آمِل شهر هِزار سنگر لالِه گون
اَتا شو دِشمن کافِر بی دین هاکِرده حمله بر اَمِه سرزمین
چِهلتا جونه خِوش قَدو بالا بیینِه اِلگوی اَمه جوونا
چِهلتا پَروانِه به دورِ یک شِمع هِدانِه شِه جانه تا دَبوشِه شمع
شِشُم بَهمَن سالِ شَصت خِدایا شَبِ حَماسِه ی اَمِه جَوونا
اِمامِ اُمَتِ دِل شاد بَییه شِشُم بَهمَن شَبِ عِزت بَییِه
عَجَب کاری هاکِردِنِه جَوونا دَوِسِنِه هِزار سَنگَر جَوونا
زَنو بچه پیرو جِوون بِمونِه دَوِِسِنِه هِزار سَنگَر شَبونِه
آمِل اُون شو غَرقِ خون بَییِه اَمِه دِشمنای چِش کور بَییِه
شَهیدون اِلگوی ایرون بَیینِه شَهادَت نصیبِ چِهل تَن بَییِه
سروده: ابوالفضل بادپا
معنی شعر به فارسی و انگلیسی
Meaning of poetry in Persian and English
میخوام شعر بگم از شهر شهیدان
I want to tell the city Poetry Martyrs
شهر لالگون هزارسنگر آمل
City Lalgvn Hzarsngr Amol
یکی ازشبها دشمن کافر بی دین
An ungodly infidel enemy Azshbha
حمله و یورش به سرزمینمان برد
Assault-range land attack
چهل تا جوان خوش قد و قامت
Welcome to Forty young stature
الگوی تمام جوانان مان شدند
Pattern of all our young people were
چهل تا پروانه به دور یک شمع
Forty butterfly around a candle
جان خودشان را دادند تا شمع همچنان باشد
John gave up their candles are still
خدایا ششم بهمن سال 60
Lord VI February 60
شب حماسه ی جوانان ما
Epic nights of our youth
دل امام امت شاد شد
Dell Ummah Imam Khomeini was Zyzshad
ششم بهمن شب عزت و افتخار شد
Dignity and honor of the sixth night of the Persian month Bahman was
عجب کاری کردند جوانان
What do young people have
به یک باره هزارسنگر برپا کردند
About staged a Hzarsngr
زن و بچه و پیر و جوان آمدند
Women and children and young and old came
شبانه هزار سنگر برپا کردند
Staged nightly thousand trenches
آن شب آمل غرق در خون شد
Amol That night was drowned in blood
ولی با این کار چشم دشمنان این شهر کور شد
But the enemies of this city's eyes were blinded
شهیدانمان الگوی تاریخ ایران شدند
Patterns were Shhydanman on Iran
شهادت نصیب چهل تن شد
Forty tons of testimony portion was
اَتا شو دِشمن کافِر بی دین هاکِرده حمله بر اَمِه سرزمین
چِهلتا جونه خِوش قَدو بالا بیینِه اِلگوی اَمه جوونا
چِهلتا پَروانِه به دورِ یک شِمع هِدانِه شِه جانه تا دَبوشِه شمع
شِشُم بَهمَن سالِ شَصت خِدایا شَبِ حَماسِه ی اَمِه جَوونا
اِمامِ اُمَتِ دِل شاد بَییه شِشُم بَهمَن شَبِ عِزت بَییِه
عَجَب کاری هاکِردِنِه جَوونا دَوِسِنِه هِزار سَنگَر جَوونا
زَنو بچه پیرو جِوون بِمونِه دَوِِسِنِه هِزار سَنگَر شَبونِه
آمِل اُون شو غَرقِ خون بَییِه اَمِه دِشمنای چِش کور بَییِه
شَهیدون اِلگوی ایرون بَیینِه شَهادَت نصیبِ چِهل تَن بَییِه
سروده: ابوالفضل بادپا
معنی شعر به فارسی و انگلیسی
Meaning of poetry in Persian and English
میخوام شعر بگم از شهر شهیدان
I want to tell the city Poetry Martyrs
شهر لالگون هزارسنگر آمل
City Lalgvn Hzarsngr Amol
یکی ازشبها دشمن کافر بی دین
An ungodly infidel enemy Azshbha
حمله و یورش به سرزمینمان برد
Assault-range land attack
چهل تا جوان خوش قد و قامت
Welcome to Forty young stature
الگوی تمام جوانان مان شدند
Pattern of all our young people were
چهل تا پروانه به دور یک شمع
Forty butterfly around a candle
جان خودشان را دادند تا شمع همچنان باشد
John gave up their candles are still
خدایا ششم بهمن سال 60
Lord VI February 60
شب حماسه ی جوانان ما
Epic nights of our youth
دل امام امت شاد شد
Dell Ummah Imam Khomeini was Zyzshad
ششم بهمن شب عزت و افتخار شد
Dignity and honor of the sixth night of the Persian month Bahman was
عجب کاری کردند جوانان
What do young people have
به یک باره هزارسنگر برپا کردند
About staged a Hzarsngr
زن و بچه و پیر و جوان آمدند
Women and children and young and old came
شبانه هزار سنگر برپا کردند
Staged nightly thousand trenches
آن شب آمل غرق در خون شد
Amol That night was drowned in blood
ولی با این کار چشم دشمنان این شهر کور شد
But the enemies of this city's eyes were blinded
شهیدانمان الگوی تاریخ ایران شدند
Patterns were Shhydanman on Iran
شهادت نصیب چهل تن شد
Forty tons of testimony portion was