درگیری ۱۸ آبان: در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۶۰ گروه سربداران آماده حرکت به سمت آمل شد، اما از قبل، تعدادی وانت و مینیبوس را از جاده هراز ربودند. و رانندگان را به اسارت گرفتند. البته اتحادیه مدعی است که به قصد مصادره این ماشینها را وارد جنگل کرد ولی این رانندگان از روی میل ماشین خود را در اختیار آنها قرار میدادند و اتحادیه نیز به آنها قول پرداخت کرایه را داد. گروگانها ۶ یا ۷ نفر بودند که در تِلار (محل نگهداری گاوها و گوسفندان) نگاهداری میشدند. طبق منابع حکومتی از آنجا که اعضای سربداران به هنگام عملیات ۱۸ آبان نزدیک به ۲۰۰ نفر بودند قصد داشتند از این تعداد مینیبوس و وانت در حمله به شهر استفاده کنند.
گروهی به رهبری یوسف گرجی برای چند ساعت جاده هراز در ۱۵ کیلومتری آمل را مسدود کرده تا مانع کمک رسانی هرگونه نیروی نظامی از تهران به آمل شوند و سپس شروع به پخش اعلامیه و تبلیغات کردند. و بقیه نیروی سربداران در مسیر جاده خاکی، خود را به جاده امامزاده عبدالله رساندند. یکی از اهالی با مشاهده یک وانت افراد مسلح که وارد جنگل شده بود به سپاه آمل خبر داد. سپاه صرفاً برای ارزیابی خبر، ۳ نفر را به منطقه فرستاد که به محض رسیدن، گروه پیشرو با آنان درگیر شدند. در این درگیری یکی از نیروهای بسیج به نام ولیالله کارگر کشته شد و از نیروهای سربداران نیز تنها فرمانده گروه پیشرو به بهنام رودگرمی کشته شد. به دستور کاک اسماعیل، فرمانده نظامی سربداران، افراد سریع به داخل جنگل بازگشتند، سپس با بیسیم به یوسف گرجی دستور عقبنشینی صادر شد.
بنا به ادعای منابع جمهوری اسلامی طبق اعترافات محمود آزادی از اعضای دستگیر شده اتحادیه، عملیات ورود به شهر در ۱۸ آبان عجولانه طرحریزی شده بود و صدای تیراندازی در زمان درگیری موجب نگرانی مسئولین گردید زیرا طبق نقشه نبود.
البته اتحادیه کمونیستها ادعا میکنند در این درگیری دو نفر از نیروهای سپاهی کشته شدند و یک نفر دیگر موفق به فرار شد.
همچنین منابع جمهوری اسلامی ادعا میکنند تا این زمان هیچیک از ارگانها و نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی از وجود چنین گروهی در جنگل اطلاع نداشتند.
درگیری ۲۲ آبان: بنا به منابع جمهوری اسلامی سربداران پس از درگیری ۱۸ آبان در سازماندهی خود تغییراتی را ایجاد کرده بود. نیرویی متشکل از سپاه، بسیج و ارتش، با اعزام به منطقه دست به اجرای عملیات چکش و سندان زد که منجر به عقبنشینی سربداران تا جنگلهای منطقه عالی کیا سلطان شد. البته در این درگیری در اثر شلیک آرپیجی به یکی از ریوهای ارتش، ۱۱ نفر از نیروهای سپاه و ارتش کشته شدند. همچنین در این درگیری از نیروهای اتحادیه نیز ۱ نفر کشته و دو نفر زخمی شدند.
در اطلاعیه نظامی شماره یک سربداران تعداد کشتههای نیروهای حکومتی در درگیری ۲۲ آبان حداقل ۴۴ تن و تعداد زخمیها نزدیک به ۱۰۰ نفر اعلام شد. همچنین حدود ۱۰ تفنگ و مقدار زیادی فشنگ و دیگر تجهیزات نظامی مانند بیسیم به دست آنها افتاد. اما منابع جمهوری اسلامی این آمار را قبول نداشته و مدعی شدهاند که اتحادیه تنها به منظور حفظ روحیه اعضاء خود این آمار را ذکر کردهاست.
در منابع جمهوری اسلامی، علی علیزاده از اعضای اتحادیه نیز در اعترافات خود، تعداد واقعی کشتههای ارتش و سپاه در این درگیری را بین ۹ الی ۱۱ نفر ذکر کردهاست که به خاک سپرده شدند.
طبق گفتههای سربداران پس از این درگیری، یکی از اعضای اتحادیه به نام کاظم شیراز مفقود شد.
منابع جمهوری اسلامی ادعا میکنند درگیری ۲۲ آبان موجب شد تا تقریباً نیمی از نیروهای جنگل از آن جدا شده و در واقع استعداد نیروهای سربداران به نصف رسید. البته اتحادیه کمونیستها نیز ادعا میکند تعداد ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از سپاه نه به آمل بلکه به شهرهای چالوس و محمودآباد عقبنشینی کردند.همچنین اتحادیه به عقبنشینی نیروهای خود تا روستای اسکو محله اشاره داشته و دلیل آن را اجتناب از درگیری با دشمن ذکر میکند. پس از این درگیری، سپاه به استقرار و استحکام مواضع خود در جنگل مبادرت ورزید.
درگیری ۲۴ آبان: به ادعای منابع جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۶۰ ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه شب گروه دیگری از کمونیستها که ارتباطی با سربداران نداشتند، به پاسگاه کرسنگ در ۲۰ کیلومتری آمل به تهران حمله کرده و پس از دو ساعت درگیری بدون کشته، مجبور به عقبنشینی میشوند به ادعای این منبع این گروه جاده هراز را بسته و هنگام بازرسی افراد و مسافران، یک سپاهی گرگانی به نام شریعتیفرد و پدر روحانیاش را شناسایی و اسیر کردند، سپس جلوی همسر و فرزندانشان آنها را به شدت مورد آزار و شکنجه قرار داده و کشتند.
درگیری ۳۰ آذر: این درگیری در پی حمله سربداران برای فتح پایگاه تازه تأسیس سپاه در بلندی روستای رزکه در روز دوشنبه ۳۰ آذر ۶۰ روی داد. منابع جمهوری اسلامی ادعا میکنند که در اثر این درگیری ۲ ساعته هیچ تلفاتی ندادند و نیروهای سربداران با ۳ زخمی عقبنشینی کردند. همچنین ۴ نفر از نیروهای اتحادیه که تازه به جنگل رسیده بودند در اثر اشتباه نگهبانان خودی مورد حمله قرار گرفته ۳ نفر از آنان زخمی و یکی از آنان در حین انتقال به تهران در اثر شدت جراحات میمیرد. و پس از این درگیری نیز حدود ۲۰ نفر از سربداران خصوصاًافراد بومی که به آنها پیوسته بودند گروه را ترک گفتند.
درگیری ۱۳ دی: در این درگیری که بین ۷ نفر از پرسنل سپاه و کمیته با گروهی از اعضای سربداران روی داد، مسئول سیاسی گروه سربداران به نام اکبر اصفهانی کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند و بقیه افراد عقبنشینی کردند.
درگیری ۵ و ۶ بهمن: با توجه به موفقیت عملیاتهای گوناگون نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران، ترس از عملیاتهای بعدی حکومت و از بین رفتن استتار جنگل، فشار اعضاء گروه، ریزش برف سنگین در جنگل، مشکل تهیه آذوقه و درگیریها و اختلافات داخلی رهبران گروه، نداشتن رهبری مناسب، قرار داشتن در محاصره نظامی، نیروهای اتحادیه کمونیستها مجبور به جلو انداختن تاریخ عملیات از تیر به بهمن شدند. نام این طرح حمله اسب تروا' بود. پس از تأیید طرح نقشه جدید حمله به شهر در دی، سربداران در تاریخ اول بهمن به سمت آمل به راه افتادند. برخی منابع تعداد نیروهای سربداران را در زمان حرکت به آمل ۱۱۰ نفر و برخی منابع این تعداد را ۱۰۰ نفر ذکر کردهاند که ۳ نفر از آنان زن بوده و در کادر پزشکی حضور داشتند. به دلیل طولانی شدن مرحله آخر پیادهروی و دیر رسیدن به شهر، اجرای عملیات یک روز به تأخیر افتاد. سربداران صبح روز ۵ بهمن به آمل رسیدند و آنروز را در منزل (مادری) محمدرضا سپرغمی در حاشیه شهر آمل به سر بردند. از ساعت هشت و نیم شب انتقال نیروها با وانت که با چادر استتار شده بود، انجام شد و نیروها در شهر مستقر شدند؛ و ۵ تیم ۲۰ نفره مأمور حمله به آمل شدند.
البته منابع جمهوری اسلامی بر اساس اعترافات برخی از اعضاء دستگیر شده مدعی هستند علاوه بر گروهی که از جنگل پیاده به شهر رسیدند، گروهی با ماشین از تهران و جنگل به آمل آمدند و گروهی نیز از قبل در شهر مستقر شده بودند و با اولین شلیک به گروه ملحق شدند. مهمترین هدف نظامی، ساختمان بسیج بود که ۱۷ نفر مسئول تصرف آن شده بودند.
حمله به شهر، ساعت ۲۳:۴۵ دقیقه شب ۵ بهمن با شلیک یک موشک آر پیجی به ساختمان بسیج آغاز شد. برنامه اصلی، از کار انداختن نیروی سپاه و بسیج و دعوت مردم به قیام بود. طبق ادعای کتاب پرنده نوپرواز، گروه امین اسدی سنگرهای خود را سر کوچههای محله اسپهکلا، گروه بهنام در محله رضوانیه و گروه وریا در انتهای رضوانیه کمین جاده هراز را به عهده داشت و گروه قاسم عهدهدار کمین جاده طالقانی شد. طبق اعترافات همین کتاب، در محلات رضوانیه و اسپهکلا مردم (به ویژه خانواده زندانیان و یا مخالفان سیاسی اعدام شده توسط حکومت) از سربداران استقبال به عمل آوردند و برخی از پسران و دختران جوان در ساختن سنگر آنها را یاری رسانده و برخی برای احداث سنگر فقط گونی و بیل را در اختیار آنان گذاشتند. با اینحال بنا به ادعای منابع جمهوری اسلامی غلامرضا سپرغمی که از اهالی رضوانیه بود مأمور دعوت مردم همان محل بود که موفق نشد (بنابر اعترافات او که در آن منابع آمده) نظر کسی را جلب کند. بنا به ادعای منابع جمهوری اسلامی، تیراندازی و تسخیر شهر تا صبح ادامه داشت اما با آغاز صبح ششم بهمن، ستاد عملیات مرکب از سپاه، اطلاعات و ژاندارمری تشکیل شده و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابله سربداران رفتند. به گفته این منابع از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگر سازی و نبرد سنگر به سنگر کردند. در شب حادثه هم، از مردم آمل هر کس که خود را برای کمک به بسیج و سپاه رسانده بود، دستگیر و یا کشته شده بود.۱۱ نفر از اعضای سربداران در جلوی ساختمان بسیج کشته شدند.
بنا به ادعای منابع حکومتی سرکوب اتحادیه کمونیستها توسط نیروهای مردمی و با مقاومت مردمی صورت گرفت و مردم آمل توسط سپاه مسلح شده و به جنگ خیابانی علیه سربداران پرداختند و از آنجایی که به همه مردم اسلحه نمیرسید، مردمی که سلاح نداشتند با داس، تیر و کمان، سنگ، تفنگ ساچمهای و شکاری به مبارزه با اعضای اتحادیه پرداختند. مردم حتی وسایل دارویی منزلهایشان را به مراکز امداد رسانی و پزشکی و بهداری سپاه میبردند. طبق ادعای منابع حکومتی در همان روز سه شنبه ۶ بهمن ۶۰، سربداران تمام مواضع خود را از دست داد.
با اینکه اتحادیه کمونیستها معتقدند ضربه «سیاسی نظامی مهمی» به رژیم زدهاند، اما به شکست خود در این قیام اعتراف دارند و در چند مورد از آن به عنوان شکست قطعی یاد میکنند و معتقدند که جمهوری اسلامی ضرباتی بر نیروهای انقلابی (سربداران) و سایر مخالفتها در سراسر کشور وارد کرد. طبق ادعای منابع جمهوری اسلامی عصر روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۶۰، شهر آمل آرام شد و محور هراز نیز پس از ۴۰ ساعت باز شد.
منابع:
1-پرنده نوپرواز
2- شهر هزار سنگر
3- حماسه اسلامی مردم آمل
4- مقاومت اسلامی مردم هزار سنگر آمل
5- اسناد اتحادیه کمونیستهای ایران در واقعه آمل