بر خلاف گونههای قبلی مارکسیسم - لنینیسم که طبقه کارگر (پرولتاریا) شهری به عنوان اصلیترین منبع انقلاب تلقی میشد و دههای اطراف نادیده گرفته میشدند، مائو، جامعه روستایی را به عنوان اصلیترین نیروی انقلابی شناخت و گفت میتواند توسط پرولتاریا و پیشتازانش، حزب کمونیست چین رهبری شود. یک مدل موفق جنگ ممتد مردم روستایی کمونیست در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بود که نهایتاً حزب کمونیست چین را به قدرت رساند. علاوه بر این، بر خلاف دیگر گونههای مارکسیسم لنینیسم که رشد صنعتی در مقیاس بزرگ، به عنوان یک نیروی مثبت انگاشته میشد، مائوئیسم رشد و توسعه روستایی را به عنوان اولویت خود برگزید. مائو احساس میکرد این راهکار در جامعهای که بیشتر مردمش روستایی هستند، حداقل در مراحل اولیه سوسیالیسم موفق خواهد بود