حماسه ی دلیر مردان آمل

بایگانی

یکی از جریان‌‌های اصلی حاضر در تحرکات سیاسی ایران پس از انقلاب جریان خط امام است. رهبری بلامنازع امام‌خمینی در نهضت انقلابی ایران و سهم او در بسیج‌ نیروهای انقلابی باعث گردیده بود که بخش زیادی از جریانات سیاسی، با پیروی از مواضع فکری امام، حول محور ایشان گرد هم آیند و با حمایت از رهبری انقلاب جریانی فکری را به نام خط امام تشکیل دهند. از جمله ویژگی‌های این گروه‌ها تأکید بر نفی جدایی دین از سیاست، حمایت از ولایت فقیه، حمایت از مستضعفین، و نفی استکبار جهانی در سیاست خارجی بود و از میان آنها می‌توان به جامعه روحانیت مبارز، حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن‌های اسلامی، و هیأت‌های مؤتلفه اشاره کرد. [1] در این قسمت به دلیل اهمیت زیاد حزب جمهوری اسلامی در فضای سیاسی کشور در دوره میرحسین موسوی و حضور پرقدرت آنها در مقابل سایر جریان‌های سیاسی، به نحوه شکل‌گیری و چگونگی دستیابی این حزب به قدرت‌های سیاسی و اجرایی اشاره شده است.
حزب جمهوری اسلامی: حزب جمهوری اسلامی یکی از تشکیلات مهمی بود که با رهبری جمعی از روحانیان در تاریخ 29 بهمن 1357 تشکیل شد و دکتر بهشتی دبیرکل این حزب معرفی گردید. همچنین از سایر اعضای این حزب می‌توان به سیدعلی خامنه‌ای، عبدالکریم موسوی، علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی اشاره کرد. پس از گذشت چند روز از اعلان رسمی تشکیل حزب، مرامنامه و اساسنامه آن، که مشتمل بر اهداف و اصول خط‌مشی در 44 ماده و پنج تبصره بود، به تصویب رسید که در آن بر جنبه‌های اعتقادی تأکید فراوان شده بود. [2] از جمله مسائل مهم در این بیانیه حزب تأکید بر جمهوری اسلامی در عنوان حزب بود که نشان‌دهنده آینده‌نگری حزب در عرصه سیاسی ایران بود، به‌طوری‌که از این طریق خطوط آینده حزب مشخص شد و شکل‌های غربی تشکیل حکومت که مورد علاقه سایر گروه‌ها بود مدنظر قرار نگرفت. [3]
از نظر خاستگاه اجتماعی باید گفت که حزب دربرگیرنده نیروهای سیاسی ــ اجتماعی، مختلفی همچون روحانیان انقلابی، نیروهای طرفدار دانشگاهی، جمعیت‌های مؤتلفه اسلامی و سایر گروه‌های پراکنده مذهبی طرفدار انقلاب بود که به دلیل اعتماد امام (ره) به مؤسسان آنها در این حزب جمع شده بودند. همین عامل باعث شده بود انسجام دقیق فکری در درون حزب وجود نداشته و فقط حفظ انقلاب و آرمان‌های امام (ره) عامل نگهدارنده حزب در مقابل سایر رقبا باشد. در وهله اول هدف حزب پس از تشکیل آن، بسیج نیروهای متعهد برای دستیابی به آرمان‌های انقلاب بود. حزب از لحاظ خط‌مشی به حفظ انقلاب و التزام به پایداری اتحاد و همبستگی فزاینده همه نیروهای مسلمان و جلوگیری از ورود گروه‌های ضدانقلاب به دستگاه‌های اجرایی کشور معتقد بود که بعضاً در نشریات وابسته به آن و به‌ویژه روزنامه جمهوری اسلامی منعکس می‌شد. این روزنامه، که ارگان رسمی حزب محسوب می‌شد، در سال‌های اولیه انقلاب سهم بسزایی در حذف جریان‌های مخالف، از جمله حزب توده، لیبرال‌ها، دولت موقت و بنی‌صدر، از طریق افشاگری‌های خود داشت. این‌ حزب به دلیل برخورداری از حمایت رهبری و مردمی، و نفوذ در کمیته‌های انقلاب توانست در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، و مجلس شورای اسلامی اکثر کرسی‌ها را کسب کند و با استفاده از پشتیبانی سایر گروه‌های سیاسی تأثیری محوری در تحولات دوران گذار داشته باشد. از جمله اقدامات مهم حزب برای اداره کشور برگزاری دوره‌های آموزشی نیروهای متعهد مورد نیاز انقلاب بود که بر نظریه ولایت فقیه، حضور نیروهای مؤمن در دستگاه‌های اداری، حمایت از مسلمانان جهان و مبارزه با امپریالیسم و لیبرالیسم تأکید می‌نمودند. همچنان‌که در ابتدای مبحث نیز گفته شد، حزب جمهوری اسلامی، ازآنجاکه دارای انسجام فکری در داخل نبود، پس از پیروزی بر رقبای خود و دستیابی به قدرت سیاسی، از درون دچار اختلافاتی گردید و از درون آن نیروهایی سر بر آوردند که موسوم به اعتدالی و محافظه‌کار گشتند، و این دو گروه در تحولات سیاسی آینده کشور تأثیری اساسی بر جای گذاشتند. [4]
حضور حزب جمهوری اسلامی ایران در قدرت سیاسی: ازآنجاکه امام‌خمینی از ابتدای انقلاب مخالف کاندیدا شدن روحانیان برای پست ریاست‌جمهوری بود؛ لذا تا دوره سوم روحانیان کاندیدای حضور در این پست نبودند، اما این امر در انتخابات دوره سوم ریاست‌جمهوری شکسته شد و با پیشنهاد حزب جمهوری اسلامی برای حضور در انتخابات به امام (ره)، ایشان موضع حزب را تأیید کرد و آیت‌الله خامنه‌ای، که پس از دکتر بهشتی به سمت دبیرکل حزب جمهوری اسلامی رسیده بود، به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری مطرح شد و با اکثریت آرا به پیروزی رسید. پس از تنفیذ حکم ایشان از طرف رهبر انقلاب، به دلیل اهمیت جایگاه و اختیارات گسترده نخست‌وزیری، رایزنی درباره تعیین نخست‌وزیر انجام شد. آیت‌الله خامنه‌ای پس از کش‌وقوس‌های فراوان سرانجام میرحسین موسوی را برای نخست‌وزیری معرفی کرد که مجلس نیز او را تأیید کرد. باید گفت حزب جمهوری اسلامی که توانسته بود مقام ریاست‌جمهوری را به‌دست آورد، برای اینکه به صورت یکدست در سایر حوزه‌ها نیز حضور نیرومند داشته باشد، جایگاه نخست‌وزیری را نیز توانست از آن خود کند؛ چراکه میرحسین موسوی عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود و نیز مدیرمسئول و سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. بدین‌ترتیب بود که حزب جمهوری اسلامی با پیروزی بر سایر رقبای خود در عرصه سیاسی توانست اکثریت قدرت سیاسی و اجرایی دولت نوپای ایران را به‌دست آورد. دولت موسوی در این دوره، که از آن به دوره حاکمیت خط امام یا حزب‌الله نیز یاد می‌شود، توانست به دلیل فروکش کردن موج تحرکات مخالفان سیاسی و کاهش فضای ترور و وحشت در کشور، نخستین دولت دیرپای جناح خط امام را تشکیل دهد. میرحسین موسوی پس از تثبیت موقعیت خویش، متأثر از فضای سیاسی کشور، کابینه‌ای ائتلافی تشکیل داد که بیشتر شامل اعضای حزب جمهوری اسلامی می‌شدند. اعضایی از کابینه که با تفکرات نخست‌وزیر همسو نبودند، در اقلیت قرار داشتند و اعضای دیگر که موافق دیدگاه‌های نخست‌وزیری بودند اکثریت را تشکیل می‌دادند که رفته‌رفته با جلب حمایت رهبری توانستند با کنار نهادن چهره‌های شاخص رقیب، موقعیت خویش را در دولت تثبیت نمایند. [5]
دولت میرحسین موسوی که بیشتر از اعضای گرایش اعتدالی حزب جمهوری اسلامی بودند عمدتاً از نظر فکری به دیدگاه‌های عدالت‌خواهانه، مساوات‌طلبانه و مردم‌گرایانه اعتقاد داشتند. بر همین اساس این جناح در حوزه اقتصادی به راه رشد غیرسرمایه‌داری، وجود اقتصاد دولتی گسترده، پذیرش مسئولیت گسترده دولت در تمامی حوزه‌ها، محدودیت حقوق مالکیت خصوصی، ممنوعیت سرمایه‌گذاری خارجی و... در جهت دستیابی به خودکفایی معتقد بودند. طرفداران این جناح از حزب مخالف واگذاری مراکز مهم اقتصادی به بخش خصوصی بودند و استدلال می‌کردند که حاکمیت بزرگ در مورد اراضی، منابع، سرمایه‌های بازرگانی یا سایر فعالیت‌های اقتصادی زمینه مساعد استثمار اکثریت را فراهم ساخته است که می‌تواند قطب‌های جدید قدرت‌های اقتصادی را فراهم نماید؛ لذا هرجا که دولت با آنها همراه نشود باعث ایجاد بحران برای دولت در حوزه اقتصادی می‌شوند، بنابراین حضور دولت در عرصه اقتصادی و در دست گرفتن اهرم‌های آن لازم است[6]
طرفداران جناح اعتدالی حزب و دولت میرحسین موسوی عمدتاً از طبقه متوسط جدید جامعه بود و نهادهایی همچون دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، و انجمن اسلامی معلمان را در دست داشتند و تاحدی نیز نهادهای انقلابی همچون سپاه پاسداران و جهاد سازندگی و اکثریت کرسی‌های مجلس شورای اسلامی در اوایل انقلاب را در اختیار داشتند. از سوی دیگر اگرچه جناح مخالف دولت موسوی در مجلس در اقلیت بودند، به دلیل نفوذ زیادشان همواره از سیاست‌های دولت موسوی و جهت‌گیری مداخله‌جویانه دولت وی در اکثر امور به ویژه حوزه اقتصادی انتقاد می‌کردند و حتی می‌کوشیدند در سال 1364 مانع از رأی اعتماد مجلس به وی شوند که سرانجام با مداخله امام (ره) به نفع مهندس موسوی این مسأله پایان یافت. در مجموع میرحسین موسوی با شعار ایجاد دولت اجتماعی، رفع محرومیت‌زدایی، دفاع از مستضعفان و گسترش ارزش‌های فرهنگی انقلاب و اسلام فعالیت خود را آغاز نمود. اما در ادامه به دلیل وقوع رویدادهایی همچون جنگ، تحریم بین‌المللی و افول درآمدهای نفتی کشور نتوانست آنچنان‌که باید در اجرای برنامه‌های عمرانی و اقتصادی خود موفق شود، به‌طوری‌که جناح مقابل این دولت از وضعیت فوق استفاده کرده و بر انتقادات خود از دولت موسوی افزود. [7]

نتیجه‌:
در مجموع باید اشاره کرد که به‌‌رغم حضور نیروها و جریان‌های سیاسی مختلف در صحنه سیاسی ایران، که به آنها اشاره شد، در اوایل دهه 1360 سیاست و حکومت ایران تحت‌تأثیر شخصیت رهبری انقلاب، امام‌خمینی (ره)، بود که به همین دلیل از این دوران به دوران حاکمیت خط امام (ره) یاد می‌کنند. اقتدار کاریزمایی امام (ره) نه بر کنترل نهادهای دولتی و حزبی، بلکه بر جذابیت شخصی ایشان استوار بود که باعث ایجاد یکپارچگی در بخش عمده‌ای از جامعه شده بود. این شیوه رهبری همواره بر پویایی حرکت‌ها و جریان‌ها تأکید می‌کرد و با انسجام سازمانی و سلسله‌مراتبی اداری به شیوه‌های عادی سازگار نبود. باید پذیرفت که رهبری امام (ره) مهم‌ترین نیروی سیاسی در کشور بود که همه نیروها و گرایش‌های سیاسی دیگر کشور را تحت‌الشعاع قرار می‌داد و روی هم رفته عامل ایجادکننده ویژگی معین نظام جمهوری اسلامی ایران بود[8]

[1]ــ یحیی فوزی، همان، ج 1، ص 382
[2]
ــ همان، ص 390
[3]
ــ عبدالله جاسبی، تشکل فراگیر، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی، ج 1، ص 381
[4]
ــ یحیی فوزی، همان، ج1، صص 395 و 394
[5]
ــ همان، ج 2، ص 103
[6]
ــ غلامرضا مصباحی، بررسی اختلافات مواضع موجود در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران، نور علم، دوره چهارم، ش 6 (آذر و دی 1370)، صص 32 و 34
[7]
ــ یحیی فوزی، همان، ج 2، صص 105 و 104
[8]
ــ حسین بشیریه، دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران، تهران، نگاه معاصر، 1381، ص 47

 

نویسنده: احمد معنوی
منبع: ماهنامه زمانه / 1386 / شماره 66، اسفند ۱۳۸۶/۱۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی